مراحله پیدایش جهان

مراحله پیدایش جهان  

فیزیکدانان تاریخ جهان از بدو پیدایش تا کنون را به هشت مرحله متفاوت و غیرمساوی  

 

تقسیم می‌کنند.  

 

 

 

مرحله اول

       از صفر تا 43- 10 ثانیه : این مساله هنوز کاملا روشن نیست که در این اولین اجزای ثانیهها چه چیزی تبدیل به گلوله آتشینی شد که بعدا" کیهان باید از آن ایجاد گردد. هیچ معادله و یا فرمولهای اندازهگیری برای درجه حرارت بسیار بالا و غیر قابل تصوری که در این زمان حاکم بود در دست نمیباشد.

ادامه مطلب ...

دلسوزی عزرائیل

دلسوزی عزرائیل   

 

 

 

 

 

 

  

 روزی رسول خدا صل الله علیه و آله نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر از او پرسید:   ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی،   آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟   عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

ادامه مطلب ...

انسانهای بزرگ متوسط وکوچک

انسانهای  بزرگ متوسط وکوچک

انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند

انسان های متوسط در باره وقایع سخن می گویند

انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند

انسان های بزرگ درد دیگران را دارند

انسان های متوسط درد خودشان را دارند

انسان های کوچک بی دردند

انسان های بزرگ عظمت دیگران را می بینند

انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند

انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند

انسان های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند

انسان های متوسط به دنبال کسب دانش هستند

انسان های کوچک به دنبال کسب سواد هستند


انسان های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

انسان های متوسط پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد

انسان های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند


انسان های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند

انسان های متوسط به دنبال حل مسئله هستند

انسان های کوچک مسئله ندارند

انسان های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمی گزینند

انسان های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند

انسان های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرند

گنجشک

 گنجشک به خدا گفت:

لانه کوچکی داشتم در میان شاخه های یک درخت که آرامگاه خستگیم و سرپناه بی کسیم بود، طوفان تو آنرا از من گرفت مگر کجای دنیای تو را گرفته بودم؟جای کسی را تنگ کرده بودم؟

خطاب آمد

ماری در راه لانه ات بود و تو در خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.

چه بسیاربلاها که از تو به واسطه محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی.