مسمار

دیوار هم  شاعرانه  برات گریه  میکند

حیدرچه عاشقانه به پات گریه میکند

مسماروسنگَ نه!! چوب های خیزران

دارد   تمامی   کاءنات  گریه   میکند

1. سْمَار : 
   
   ج مَسَامیر [ سمر ]: میخ ، میخچه پا که بعلت تنگى کفش ایجاد مى شود .
2. مسمار : 
   
   نوعی میخ که از وسط پهن شده بیاشد , میخ زیرپهن , میخ کوب کردن , بامیخ کوبیدن , ناخن , سم , چنگال , چنگ , میخ , میخ سرپهن , گل میخ , با میخ کوبیدن , با میخ الصاق کردن , بدام انداختن , قاپیدن , زدن , کوبیدن , گرفتن , پرچ کردن , پر چین کردن , بامیخ پرچ محکم کردن , بهم میخ زدن , محکم کردن , میخ سرپهن کوچک , پونز , رویه , مشی , خوراک , میخ زدن , پونز زدن , ضمیمه کردن
3. مسمار رییسی: 
   
   میله بازی بولینگ , شخص مهم در میان یکدسته