لازم به تذکر است که جلوه تمام آن ظلمات ، شخص دومی است که حتی از ابلیس هم ، در این مسیر سبقت گرفته است و در حدیثی آمده که او باعث شد که ابلیس در این مقام مردود و مطرود ، باقی بماند که خلاصه حدیث که در بحار آمده این است که
ابلیس در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تصمیم گرفت که توبه کند ، خدمت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آمد وسوال کرد :
که آیا راهی است برای توبه و برگشت ؟
فرمود : رحمت خدا بی پایان است و هرکسی را که حقیقتا نادم و تائب شود میپذیرد ، ولی ماجرای تو ، عصیان الهی در سجود آدم بوده و من بشرط اینکه سجده بر آدم کنی ، شفیع تو میشوم تا حق تعالی ترا بیامرزد .
ابلیس گفت که او مرده است چگونه سجده کنم؟
فرمود برو بر سرقبر او وبر خاک قبرش ( همان قبر مولا علی علیه السلام )سجده کن _ ابلیس تصمیم گرفت که برود و سجده کند .
در بین راه او به ابلیس برخورد کرد و سوال کرد و ماجرا را شنید . به ابلیس گفت : احمق تو بر خود آدم ، بامر خدا سجده نکردی و الان میخواهی به خاک قبرش بدستور ساحری که خود ، را پیامبر مینامد ، سجده کنی ؟!
اینها همه دروغ است و تو گول این حرف ها را نخور و برو بدنبال کار خود و رها کن و این موجب شد که ابلیس منصرف گردد .
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمدو ال محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العنهم جمیعا
شعر امام زمان»
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*
مراحله پیدایش جهان
فیزیکدانان تاریخ جهان از بدو پیدایش تا کنون را به هشت مرحله متفاوت و غیرمساوی
تقسیم میکنند.
مرحله اول
از صفر تا 43- 10 ثانیه : این مساله هنوز کاملا روشن نیست که در این اولین اجزای ثانیهها چه چیزی تبدیل به گلوله آتشینی شد که بعدا" کیهان باید از آن ایجاد گردد. هیچ معادله و یا فرمولهای اندازهگیری برای درجه حرارت بسیار بالا و غیر قابل تصوری که در این زمان حاکم بود در دست نمیباشد.
انسانهای بزرگ متوسط وکوچک
انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند
انسان های متوسط در باره وقایع سخن می گویند
انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند
انسان های بزرگ درد دیگران را دارند
انسان های متوسط درد خودشان را دارند
انسان های کوچک بی دردند
انسان های بزرگ عظمت دیگران را می بینند
انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند
انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند
انسان های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند
انسان های متوسط به دنبال کسب دانش هستند
انسان های کوچک به دنبال کسب سواد هستند
انسان های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند
انسان های متوسط پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد
انسان های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند
انسان های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
انسان های متوسط به دنبال حل مسئله هستند
انسان های کوچک مسئله ندارند
انسان های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمی گزینند
انسان های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند
انسان های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرند